يكشنبه 04 فروردين 1387 - ساعت 11:56
شماره خبر: 100933608652
فرهاد اينجا، اونجا، همهجا
شیر فرهاد شبهای برره ما، سال گذشته فرمان رو طرف سینما گرفت، کلاه و لبادهاش رو برداشت وبه جاش یه کلاه شاپو گذاشت سرش و یک سیگار برگ خفن و یک مار کلفت دست گرفت و شد وکیل جاهدی فیلم «همیشه پای یک زن در میان است» آدمی که یک زمانی میخوند «آی بیا بریم دشت کدوم دشت همون دشتی که آهو نام داره،آی بله» به روزی افتاد که یه بند شعار زن بد است، جیز است نرو طرفش رو میداد و آخر فیلم در یه تحول نمادین سیگار از دهنش افتاد و گفت زن اکسیژن است.
شیرفرهادی که دم به ساعت میگفت ها! ای که الان وگفتی یعنی چه؟ و مدام اطرافیانش رو تلکه میکرد، یه دفعه چنان هشتپلکو شد که نگو. حتی در دایره زنگی هم که یه جورایی شبیه همین چارخونه خودمون است، همون جوریه که قبلا بود. شیرفرهاد ما امسال میخواد با یه سریال تازه به خانهها بیاد؛ سریالی که فعلا اسمش مرد هزارچهره است و قراره در آن قصه آدم بیگناه و بدبختی گفته بشه که پشت سر هم بد مییاره. از صمیم قلب امیدوارم این سریال طنز آنقدر خوب دربیاد که اگر احیانا تا آخر سال 87 سریال طنزی پخش نشد، چیزی برای خندوندنمون وجود داشته باشه. هر چه باشه مردم از مدیری توقع دارن. توی پرانتز: چه اشکالی داره بعضی وقتها ما هم یه ذره پاچهخواری کنیم ؟!